نگاهی به هستی شناسی و معرفت شناسی ابن سینا


 

ترجمه: شیدا امینی




 
هرچند در زبان پارسی آثاری موجودند كه به شرح زندگی و آرای حكیم و فیلسوف معروف ایرانی ابن سینا سخن پرداخته اند، اما خواندن رویكرد و نگاه غربیان به این متفكر معروف هم جالب توجه است. بدین جهت، ترجمه مدخل "ابن سینا" از دایرهٔ المعارف فلسفی "راتلج" كه به بیان گوشه ای از شخصیت علمی و پژوهشی این دانشمند شهیر مسلمان اختصاص یافته، فراروی خوانندگان قدس قرار می گیرد.
ابوعلی حسین بن سینا كه اروپاییان بیشتر وی را با نام لاتینی "اوسینا" می شناسند معروفترین و تأثیرگذارترین فیلسوف اسلامی دوره پیشامدرن به شمار می آید. او كه در "افشانه" نزدیك بخارا در سال ۹۸۰ میلادی متولد شد، بیشتر به جهت ذوجوانب بودنش مشهور است. او پزشكی حاذق بود كه كتاب معروفش "قانون" برای مدتها در مدارس متكفل امر پزشكی در اروپا و جهان اسلام حتی در جهان مدرن تدریس می شد. او همچنین فیلسوفی برجسته بود كه كتابش "شفا" تأثیری ژرف بر پژوهشگران اروپایی بخصوص فیلسوف معروف قرون وسطی "توماس آكویناس" گذاشت. ابن سینا فلسفه ای را بنیاد نهاد كه از وجود شخص در جهان آغاز می شد و این موجود امكانی به موجودی ضروری متصل می گشت. وی خدا را به عنوان وجودی ضروری قلمداد می كند كه این وجود ضروری مبنای هر نظریه ای در باب نفس، عقل و جهان است. علاوه بر این، او تلاشی را به سوی آشتی دادن دین و فلسفه و ارایه تفسیری فلسفی از دین ارایه و حتی قرآن را از منظر فلسفی تفسیر می كند. با این همه، تفسیرهای جدید، وی را به عنوان یك ارسطویی و نوافلاطونی مطرح می كنند. با وجود این، نسبت فكری وی با نوافلاطونیان، نیاز به ایضاح مفهومی بسیار دارد. هرچند وی پاره ای از مؤلفه های نوافلاطونیان را می پذیرد، با معرفت شناسی آنها و همچنین نظریه نفس ازلی آنها بسی مشكل دارد.
ابن سینا علاوه بر فلسفه، دستی در پزشكی، علوم طبیعی، علوم موسیقی و ریاضیات هم داشت. او حتی تفسیرهایی بر پاره ای از آیه های قرآن دارد و بحثهای تفسیرشناسانه و روشی هم در این زمینه و هم در باب مسأله وحی، ارایه كرده است.
تأثیر وی بر اروپای قرون وسطی، برای اولین بار از طریق ترجمه آثار وی در اسپانیا صورت گرفت. در جهان اسلام تأثیر وی بی واسطه بود و همین غزالی را برانگیخت كه علیه وی قدعلم كند. غزالی علیه ابن سینا و خلف وی سهروردی به مقابله برخاست و آنچه وی در باب فلسفه می گفت، بیشتر معطوف به نظرات این دو فرد بود. ما بعدالطبیعه ابن سینا، به عنوان مبنایی برای بحث در زمینه فلسفه اسلامی در جهان اسلام مطرح شد. جریان فلسفی عظیمی كه بعدها به "مكتب اصفهان" مشهور شد و ملاصدرا هم به عنوان یكی از مهمترین قله های آن مطرح است، از اندیشه های ابن سینا متأثر است.

زندگی و دوره های فكری
 

منابع زندگی نامه ابن سینا متنوع هستند. از زندگی نامه خودنوشت وی كه از سوی عبدالوحید جوزجانی تقریر شده تا نامه های خصوصی وی و تا مجموعه مكاتبات فلسفی وی با شاگردانش كه در "المباحثات" آمده و تا داستانها و دیدگاههای اسطوره ای كه در پاره ای از كتب تاریخ فلسفه چون "تاریخ حكمای" ابن كوفی و كتاب زهیرالدین بیهقی آمده اند، منابع زندگینامه وی هستند.
"گیوتس" از این بحث كرده است كه زندگینامه خودنوشت ابن سینا ابزاری ادبی برای فهم این نكته است كه وی تلاشی وافر برای رسیدن به همه علوم از طریق مطالعه و شهود در كنار نظریه معرفت خود به كار گرفته است. از این رو، این زندگینامه خودنوشت تلاشی برای نشان دادن این نكته است كه انسانها می توانند از طریق شهود، به عالیترین مراحل و مراتب دانش دست یابند. این متن كلیدی برای فهم فلسفه ابن سینا هم هست. گفته شده كه تنها هدف وی، فهم ما بعدالطبیعه ارسطو پس از خواندن رساله ای از فارابی بوده است و هنگامی كه وی از درك قیاس صوری عاجز ماند، نمازی را در مسجدی گزارد تا به فهم قضیه از طریق شهود نایل شود.
همچنان كه ذكر شد، ابن سینا در حدود سال ۹۸۰ میلادی در روستایی نزدیك بخارا متولد شد. پدر وی اسماعیل والی دولت سامانی در آن منطقه بود. او در سالهای اوان زندگی اش به بخارا رفت تا فقه حنفی را از اسماعیل زاهد و پزشكی را از تعدادی از آموزگاران بیاموزد. آموزش و غنای كتابخانه پزشكی در دولت سامانی به وی كمك كرد تا به خودآموزی اش همت گمارد. بدین گونه است كه وی مدعی می شود در سن ۱۸ سالگی به همه علوم زمانه اش مسلط می شود و به خدمت دولت سامانی نوح ابن منصور به عنوان پزشك در می آید.
در سال ۱۰۰۰ میلادی است كه وی به سوی شهر گورگنج در خوارزم می رود. هنگامی كه مطمئن می شود حكومت سامانی به سقوط خود نزدیك می شود، در سال ۱۰۱۲ به خراسان می رود و در آنجا به عنوان پزشك به خدمت دربار آل بویه در می آید. او حتی در همدان پزشك شمس الدوله هم شد.
پس از مرگ شمس الدوله، او پزشك و مشاور چندین دولتمرد دیگر هم بود و در سال ۱۰۳۷ در همدان درگذشت.

آثار ابن سینا
 

ابن سینا دو اثر اولیه خود را در بخارا و تحت تأثیر فكری فارابی نگاشت. عنوان رساله اول "رساله ای در باب نفس" بود كه مكتوب كوتاهی است و به حاكم سامانی تقدیم شده است. این رساله، غیرمادی بودن نفس عقلانی یا نفس خرد را بدون متوسل شدن به تأكید نوافلاطونی مبنی بر وجود قبل از خلقت مورد توجه قرار می دهد. رساله دوم، در باب مابعدالطبیعه است كه تلاش مدون وی را در در زمینه فلسفه ارسطویی نشان می دهد.
او سپس سه دایرهٔ المعارف فلسفی نگاشت. اولی "شفا" بود. این اثر البته مدلی از آثار فیلسوف معروف یونان "ارسطو" بود و بدین جهت مجموعه ای از علوم چون علوم طبیعی، ریاضیات، مابعدالطبیعه و الهیات را در بر می گرفت. دو دایرهٔ المعارف دیگر در زمان علاء الدوله در اصفهان نگاشته شدند. اولی كه به پارسی است دانشنامه علایی نام دارد و به علاء الدوله تقدیم گشته است. بعد از این، خلاصه عربی "شفا" كه نجات نام دارد، منتشر می شود. "دانشنامه علایی" مبنای غزالی در "مقاصد الفلاسفه" قرار می گیرد. كتاب دیگری كه بحثهای بسیاری را برانگیخت "اشارات و تنبیهات" است. در این اثر ابن سینا برای همه مدعیان خود دلیل اقامه نمی كند.
كار دیگری كه "انصاف" نام دارد، دیدگاهی را ارایه می كند كه افراطی است و فراتر از ارسطویی كردن نظام نوافلاطونی می رود و بحثهایی در باب محتوای عرفانی نظم افلاطونی در آن موجود است.
اثر اصلی ابن سینا یعنی "شفا" در قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی در اسپانیا ترجمه شد و هرچند در باب آن مناقشه زیادی برپا گشت، تأثیری مهم بر جا گذاشت و مناقشاتی را در فلسفه "اسكولاستیك" قرون وسطی دامن زد. اهمیت اصلی متن لاتین در این است كه تفسیری از آثار ارسطو به دست می دهد. بخصوص این اثر در باب آموزه های ارسطو در مورد نفس و تمایز وجود و ماهیت سخن می گوید. همین اثر بود كه باعث شد در اروپا ارسطو شناسان و یونان شناسان به بحثهای زیادی دامن بزنند. تأثیر روان شناسی و نظریه معرفت وی هم بر افرادی چون "ویلیلم از اورگ" و "آلبرت ماگنوس" مشهود است. اثر دیگر وی كه به لاتین ترجمه شد "قانون" است كه تا همین اواخر بر دیدگاه پزشكان جهان جدید تأثیر بسیاری گذاشت و در مراكز علمی نظیر "پادوا" تدریس می شد.

منطق و عقلانیت قیاسی
 

منطق، جنبه مهمی از فلسفه ارسطو را در بر می گیرد. كارهای منطقی ابن سینا از اندیشه های نوافلاطونیان بخصوص اثر فرفروسیوس "ایسوجیا" كه به اشتباه اثر ارسطو قلمداد می گشت، متأثر بود. در این باب كه آیا منطق ابزار فلسفه یا بخشی از آن است، ابن سینا معتقد است این پرسش بحثی بی حاصل و بی معنا را به وجود می آورد.
دیدگاههای وی در باب منطق، رویكرد مابعدالطبیعی مهمی را ارایه می كنند. این رویكرد به طیفی از مضامین فلسفی و غیرفلسفی منجر شدند. به طور مثال، او در "شفا" از این نكته بحث می كند كه هم منطق و هم مابعدالطبیعه با معقولات ثانوی در ارتباطند و این معقولات مفاهیمی انتزاعی هستند چون وجود و زمان كه از مفاهیمی اولیه چون انسان و حیوان ناشی می شوند. منطق با این اصطلاحات سامان می یابد- یا وجود ذهنی كه با اشیایی كه در فراتر از واقعیت رخ می دهند، رابطه مطابقت دارند و این مفاهیم می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند. بنابراین، هم الزامهایی را برای آنچه خارج از ذهن وجود دارد و هم در باب تدوین این مفاهیم از طریق زبان، مطرح می كنند.
مهمتر اینكه "منطق" ابزاری كلیدی برای ارزش احكام و بنابراین رسیدن به دانش است. نجات به خلوص نفس بستگی دارد و خلوص نفس بدون خلوص عقل محقق نمی شود و خلوص عقل هم از طریق معرفت صورت می گیرد. ابن سینا همچنین معتقد است، یكی از مهمترین وظایف منطق این است كه نشان دهد معرفت به پی جویی تعاریف ضروری متكی است. تعاریف ضروری به نظر وی "حدها" نام دارند كه با عقلانیت قیاسی حاصل می شوند. این مسأله البته زمانی مطرح می شود كه انسان تلاش می كند تا تعاریف ضروری را موجه سازد و هنگامی كه تلاش می كند این كار را با حد وسط صورت دهد ناكام می ماند؛ زیرا شهود انسان نمی تواند حد وسط را به دست آورد.
منبع:روزنامه قدس